به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا حرفی زده باشیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا عمل نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا گوش نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا فکر نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا حرفی زده باشیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا عمل نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا گوش نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا فکر نکنیم
به ما یاد دادند بیشتر حرف بزنیم تا حرفی زده باشیم
ساختمان این کنسولگری از چهار راه دادگاه زابل به سمت خیابان هیرمند جنوبی نزدیک کتابخانه است
اکنون این کنسولگری به میراث فرهنگی زابل تبدیل شده وموزه آثار باستانی سیستان شده است
چندی قبل مستندی از بی بی سی فارسی پخش میشد که در آن مستند خبرنگار انگلیسی در اوج قدرت طالبان در افغانستان اقدام به بازدید از مجسمه بودا کرد آنزمان هنوز مجسمه سالم بود !
طالبان بدلیل آنکه مهمات شان را در زیر مجسمه ها پنهان کرده بودند به کسی اجازه بازدید نمیدادند اما به این خبرنگار انگلیسی اجازه دادند برود داخل ومحوطه وبا دوربینش از بودا فیلم تهیه کند
مسئله آنجا بودارتر شد که طالبانی که ادعای اسلامیتشان و حدود اسلامیشان در همه جا نشان از تعصب شدید داشت اما پخش صحنه ای از شب نشینی فرماندهان رده بالای طالبان با خبر نگار انگلیسی که مسیحی مادرزاد بوده و در تفکر طالبانی مسیحیت کفر محض است جالب شد
مسئله جالبتر زمانی شد که خبرنگار انگلیسیه مسیحیه کافر و نجس ((از دید تفکر طالبان))برای فرماندهان ارشد طالبان اقدام به پختن غذا وآشپزی کرد !!
فرماندهان ارشد طالبان میخوردند وحض وافری از دست پخت یک کافر میبردند!!!!!
اینها همان طالبانی بودند که فوتبالیستهای افغان را با شلوار وارد زمین چمن فوتبال میکردند!
اینها همان طالبانی بودند که با چاقو سر افراد را میبریدند!
اینها همان طالبانی بودند که درس خواندن و موسیقی و سینما وتلویزیون را حرام میدانستند!!
آنشب سران اینها از دستپخت یک کافر میخوردند و میخندیدند ((درخانه اگر کس است یک حرف بس است)
با دیدن این تناقض در آنچه که طالبان از حدود الهی اسلامی میگویند وآنچه که سرانشان عمل میکنند بایستی شک کرد و مطئمن شد ریشه طالبان در کاخهای ملکه انگلستان فرورفته نه جای دیگر!
استعمارگران نوین آدم تربیت کردند تا برایشان نیابتی حکومت کنند!
بهار :
نوروز - ١ فروردین
روز شاد باش نویسی (روز امید) - ۶ فروردین
جشن سیزده به در - ١٣ فروردین
جشن فروردینگان - ١٩ فروردین
جشن اردیبهشتگان - ٣ اردیبهشت
جشن گرما (ارغاسوان) - ١ خرداد
جشن خردادگان - ۶ خرداد
تابستان :
جشن آب پاشونک - ١ تیر
جشن نیلوفر - ۶ تیر
جشن تیرگان - ١٣ تیر
جشن امردادگان - ٧ امرداد
جشن چله تابستان - ١٠ امرداد
جشن خنکی هوا (فغدیه) - ١ شهریور
جشن شهریورگان - ۴ شهریور
خزان جشن - ٨ شهریور
پاییز :
جشن مهرگان - ١۶ مهر
جشن آبانگان - ١٠ آبان
جشن آذرگان - ٩ آذر
شب چله (یلدا) - ٣٠ آذر
زمستان :
نخستین جشن دیگان - خرم روز - ١ دی
دومین جشن دیگان - ٨ دی
سومین جشن دیگان - جشن تبیکان - ١۵ دی
جشن درفش ها (درامزینان) - ١۶ دی
چهارمین جشن دیگان - ٢٣ دی
جشن بهمنگان (بهمنجه) - ٢ بهمن
جشن سده - ١٠ بهمن
جشن اسپندگان (سپندارمذگان) - ۵ اسفند ( ٢٩ بهمن )
1-س- ک -س
2- خشونت
جالب اینست که خود طالبان افرادی به شدت فاسد وشهوتران هستند
برای شناخت طالبان که از افغانهای پشتون زبان هستند به تاریخ شفاهی این قوم وحشی بایستی سر زدبرای نمونه :
من از بزرگان فامیل و طایفه ام که با افغانهای پشتون زبان سالهای سال آشنایی داشتند وبا آنها دادوستد کالا هایی از جمله کرک وپشم گوسفند داشته اند ((به سبب هم مرز بودن روستایمان با افغانستان))بارها داستانهای بسیار عجیبی از علاقه افغانهای پشتون زبان به بچه بازی شنیدم
بزرگان ما تعریف میکردند که برخی افغانها یی که حتا زن داشتند یک پسر بچه کم سن وسال که هنوز ریش و پشمی در نیاورده بود را همیشه همراهشان داشتند وشبها با او هم بستر میشدند
افغانها این پسر بچه را ((بچه مقبول)) مینامیدند و از نظر سن به آنها ((شکر پشم یا همان teenage))میگفتند واز راه مقعد با این پسر نزدیکی میکردند
افغانهای پشتون مدعی بودند لذتی که از همبستر شدن بااین پسرها میبردند از نزدیکی بازنان شان به دست آنها نمیداد!!!!!!((اوج انحراف))
این نزدیکی تازمانی که این پسر بچه به سن بلوغ میرسید ودیگر ریش وپشمی در میآورد
ودیگر لذتی برایشان نداشت ادامه میافت
تا آنکه(( شکر پشم قدیمی)) خودش یک بچه دیگر را برایش انتخاب میکرد و همان بلایی که سرش امده بود را سر بدبختی دیگر می آورد
حالا این ((شکر پشم سابق)) از(( شکر پشم جدید)) در مقابل دیگران حمایت میکرد ودر عوض این پسر بچه در شبها با وی همبستر میشد ومزد کارهایش را به وی میداد!!!!!!!
1-س- ک -س
2- خشونت
این زن توسط طالبان به جرم زنا (روسپیگری)توسط طالبان مسلمان تیرباران شد
جالب اینست که خود طالبان افرادی به شدت فاسد وشهوتران هستند
برای شناخت طالبان که از افغانهای پشتون زبان هستند به تاریخ شفاهی این قوم وحشی بایستی سر زدبرای نمونه :
من از بزرگان فامیل و طایفه ام که با افغانهای پشتون زبان سالهای سال آشنایی داشتند وبا آنها دادوستد کالا هایی از جمله کرک وپشم گوسفند داشته اند ((به سبب هم مرز بودن روستایمان با افغانستان))بارها داستانهای بسیار عجیبی از علاقه افغانهای پشتون زبان به بچه بازی شنیدم
بزرگان ما تعریف میکردند که افغانها یی که زن داشتند یک پسر بچه کم سن وسال که هنوز ریش و پشمی در نیاورده بود را همیشه همراهشان داشتند وشبها با او هم بستر میشدند
افغانها این پسر بچه را ((شکر پشم ))میگفتند واز راه مقعد با این پسر نزدیکی میکردند
این نزدیکی تازمانی که این پسر بچه به سن بلوغ میرسید ودیگر ریش وپشمی در میآورد خودش یک بچه دیگر را برایش انتخاب میکرد و همان بلایی که سرش امده بود را سر بدبختی دیگر می آورد
حالا این ((شکر پشم سابق)) از(( شکر پشم جدید)) در مقابل دیگران حمایت میکرد ودر عوض این پسر بچه در شبها با وی همبستر میشد ومزد کارهایش را به وی میداد!!!!!!!
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
یاد دسته های بازی قایقی بخیر

یاد صدای هواپیما وقتی بنزین تمام میکرد
نام برخی بازیهای پرطرفدار جهت دسترسی سریع به آنها در زیر لیست شده است:
۱- Keystone Kapers: دزد و پلیس
۲- Boxen : مسابقه بوکس
۳- River Raid: هواپیما
۴- Fishing : ماهیگیری
۵- Maze: مارپیچ
۶- Kung Fu Master: مسابقه کونگ فو
۷- Football : فوتبال
۸- Pac Man: پک من
۹- Pitfall: راه و چاه
۱۰- Pole Position: ماشین سواری
۱۱- Real Sport: مسابقات فوتبال، تنیس، والیبال، بسکتبال و بوکسینگ
۱۲- Super Ferrari: ماشین مسابقه ای
۱۳- Chopper Command: هلی کوپتر
و بیش از ۲۵۰۰ بازی دیگر
قابل اجرا در کامپیوتر خانگی ولب تاب
لینک دانلود زیر را در نوار ابزار مرورگرخود کپی کنید و اینتر را بزنید
پسورد:http://www.yasdl.com/
http://dl.yasdl.com/Game2011/All%20Atari%20Games%202500%20in%20One%20[YasDL.com].rar
مبارزان سوریه با حمله به مخفیگاه نیروهای بشار اسد تعدادی از نیروهای (( شبیه)) که از نیروهای شبه نظامی سوریه هستند و در سرکوب مردم بی پناه سوریه شرکت داشتند را دستگیر کردند مادر یکی از کشته شدگان در بین آنها دنبال غازی و برادرش میگردد تا به قاتل فرزندش میرسد ....
لینک دانلود : http://uplod.ir/xvp181h9t8dy/didar_madar_ba_ghatele_farzandash.3gp.htm
didar_madar_ba_ghatele_farzandash.3gp - 762.6 Kb
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
پنجشنبه شب در یک مناظره تلویزیونی نماینده پارلمان اردن به سوی نماینده سابق این پارلمان هفت تیر کشید
تمدن ایرانی کجا واین قوم وحشی کجا !!!
در مقابل چشم مردمشان به هم فحش و افترا و بدوبیراه میدهند وآخر سر قصد کشتن مخالفشان را میکنند!!!
نکند کمال هم نشین در تو اثر کند و روزی دستت را به خون هموطنت آغشته کنی!!!!!!!!
ایرانی مراقب خودت باش تو با این قوم وحشی فرق داری!!!
خانه چندین تن از اقوام مان در نزدیکی خانه ما بود چند تا سگ درشت هیکل هم در حیاط خانه شان رها بودند نکته جالب در خصوص سگهایشان این بود که اگر صدای پایت یا بویت را میشنیدند سریع حالت حمله میگرفتند وبسویت حمله ور میشدند پدرم نکته زیرکانه ای به من یاد داد و گفت گول هیکل درشت ودندانهای تیز و صدای وحشتناکشان را نخور پسرم تمام اینها برای اینست که سگها از تو میترسند اگر بدانند که تو از آنها میترسی تمام اینها را برعلیه تو استفاده میکنند و گوشتت را میدرند
اگر از دستشان فرار کنی تا هرجا که بروی حتا تا دم خانه هم دمبالت میایند کافیست وقتی واق واقشان را شنیدی سرجایت محکم بیاستی و فرارنکنی وقتی سگها این راببینند ترس از تو حتا با جثه کوچکت وجودشان را میگیرد وجرات حمله بتو را نخواهند داشت
در حالی که شاهد پیشنهادهای تأسفباری مبنی بر حذف تاریخ نیاکانمان و سلسلههای پادشاهی ایران زمین از کتابهای تاریخی هستیم، گروهی از پژوهشگران بینالمللی، با یکی از بزرگترین کشفیات تاریخی خود، سند دیگری بر حقانیت تاریخی و واقعیت هژمونی قدرت تمدن باستانی ایران بزرگ بر سرزمینهای وسیعی از جهان قدیم صحه گذاردند.

به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از سایت «ام.اس.ان.بی.سی»، در این اکتشاف، در کنار بقایای اجساد سربازان تنومند، حجم بزرگی از تجهیزات نظامی از جمله سلاحهای برنزی، دستبندهای نقرهای، گوشوارهها به همراه صدها استخوان در یک منطقه عظیم بیابانی در منطقه صحرایی دور افتاده غرب مصر کشف شده که بر پایه استنادات تاریخی، بقایای سربازان ایرانی کامبیز دوم، پادشاه هخامنشی ایران باستان ـ که اعراب نام او را به کمبوجیه تغییر دادهاند ـ است. این سربازان در 525 سال پیش از میلاد مسیح بر اثر گرفتار شدن در یک توفان شن، زنده در زیر لایههای شن صحرا مدفون شده بودند.

در این باره، «داریو دل بوفالو»، عضو تحقیقات دانشگاه «لچه» ایتالیا به کانل دیسکاوری آمریکا گفته است: نخستین نشانه برای این موضوع را میتوان در یادداشتهای تاریخدان یونانی آقای هرودت دید.
این کشف، یکی از معماهای تاریخی را که توسط هرودوت مورخ یونانی گزارش شده حل کرده است. هرودوت ـ 484-425 پیش از میلاد ـ در کتاب تاریخ خود آورده است، کامبیز، فرزند کوروش، پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بتپرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپها یا استانهای ایران به شمار میرفت ـ که سر به شورش برداشته بودند ـ مقابله کند.

این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقهای میرسند که هماکنون با نام «الخرقه» شناخته میشود و پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت.
هرودوت در تاریخ خود به بادهای شدیدی اشاره میکند که همزمان با حضور ایرانیان از سمت جنوب وزیدن گرفت و گردبادها و توفانهای شن عظیم حاصل از آن سربازان ایرانی را در بر گرفت.
این گزارش میافزاید: داستان گم شدن ارتش کامبیز ـ کمبوجیه ـ در یادها ناپدید شد و هیچ ردپایی از سربازن ایرانی به دست نیامد تا اغلب دانشگاهیان آن را داستانی خیالی بپندارند.

اما اکنون دو دانشمند باستانشناس ایتالیایی ادعا میکنند که شواهد برجستهای یافتهاند که ارتش ایران در توفان شنها دفن شده است. دو برادر ایتالیایی به نامها «آنجلو» و «الفردو» کستیگلیونی که به خاطر کشف مشهور خود در بیست سال پیش در شهر تاریخی مصر، «شهر طلا»، معروفیت جهانی پیدا کرده بودند، ادعای جدیدی را مطرح کردهاند.
فیلم باستانشناسی که در فستیوال «روورتو» نشان داده شده، بیانگر تحقیق سه ساله و همچنین پنج سال اعزام هیأت باستانشناسی به این منطقه است. آنها در سال 1996 شروع به این فعالیت کردند که البته آنها آهنآلاتی را در نزدیکی «سیوا» پیدا کردند و در حالی که آنها روی منطقه کار میکردند، اجساد و استخوانهای انسانهای را در یک گودال یافتند که آنها این گودال را یک پناهگاه طبیعی در نظر گرفتند؛ آن یک صخره به طول 114.8 فوت و 5.9 فوت عرض و 9.8 فوت عمق یافتند. از این پناهگاههای طبیعی زیاد در صحرا یافت میشود، اما این یکی در آن منطقه تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن برای پناه بردن و در امان ماندن از توفان شن مناسب است؛ اما فلزیابهای یک باستان شناس مصری، تعدادی خنجر برنزی و چندین کمان پیدا کرد.


هرچند آنها ابزارآلات کمی پیدا کردند، این ابزارآلات بسیار مهم بودند، چراکه آنها ابزار آلات ابتدای هخامنشیان بوده و عصر آنها به زمان کامبیز ـ کمبوجیه ـ برمیگردد که در یک منطقه نزدیک سیوا در زیر ماسهها به دست آمدهاند.




با این اوصاف جا دارد که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به همراه باستان شناسان ایرانی با تحقیقات و همکاری تنگاتنگ با دانشگاه «لچه» بتوانند به نحو احسن از این کشفیات جدید برای بها گذاشتن به فرهنگ و تاریخ کشور، کارهای لازم را برای همکاری دانشگاهی و فرستادن باستان شناسان ایرانی به کشور مصر انجام دهند.

نقشه قلمرو ايران در دوره هخامنشيان ـ 500 سال پيش از ميلاد
اما در پايان، لازم به یادآوری است که چند پيامد بياطلاعي عمدي و سهوي عامه مردم ايران و بسياري از دستاندر کاران فرهنگي کشور نسبت به فرهنگ، تاريخ و تمدن کهن ايران زمين را که سبب شده حتي مسئولان متولي حفظ ميراث فرهنگي از پاسداشت ميراث گرانبار نياکانمان غافل بمانند، برشماريم:
1- از وجود خانه و زادگاه نظامي گنجوي در روستاي «تا» در تفرش، حتي بسياري از مسئولان ميراث فرهنگي و مردم منطقه آگاهی ندارند. اين گونه است که مسئولاني که در هفته گذشته، قول بازسازی آثار تاريخي دولت باکو در گنجه و دیگر نقاط آن سامان را (که مدعي هستند نظامي گنجوي شاعر ملي آنها و نه ايرانيان است!) به آنان دادهاند، خانه نظامي در ايران را به عنوان يک اثر ارزشمند تاريخي که به ويرانهاي تبديل شده، به حال خود رها کردهاند...
2- فراموش نکردهايم که کوتاه زماني پس از کشف لوح سنگي حکاکي شده در جزيره خارک که به عنوان سندي تاريخي از نام خليج فارس و حاکميت تاريخي ايرانيان بر اين منطقه به شمار میرفت، دستهاي ناپاک ضد ايراني شبانه با پتک و تيشه به جان اين ميراث ارزشمند و سند تاريخي افتادند و آن را نابود کردند...
3- ايرانيان ميهن دوست فراموش نکردهاند که مسئولان ميراث فرهنگي با تأکيد بر اين که چون اشيای تاريخي ارزشمندي در غارهاي تاريخي تنگه بلاغي نزديک پاسارگاد پيدا نکردهاند(!) پس اين غارهاي هخامنشي (به زعم آنان) ارزشي نداشته و اين گونه بود که مجوز ايجاد سد سيوند صادر شد که علاوه بر زير آب بردن و نابود کردن غارهاي تاريخي تنگه بلاغي با آبگیری کامل سد ، در دراز مدت سبب آسیب تدريجي به پاسارگاد، مقبره کوروش، هم خواهد شد.
4- بنا بر گزارشها و عکسهاي ارسالي در هنگام بازسازی (!) مقبره کوروش در سال گذشته که با صدمه به اين بناي ارزشمند همراه بود، استخوانهاي کشف شده در سقف بنا ـ که به احتمال قوي بخشهايي از جسد کوروش بوده است ـ گفته میشود به وسيله مسئولان و کارگران مرمت کار در سطل زباله دور ريخته شده است!
مجله New Scientist در پشت جلد یکی از شماره های خودش ، تصویر جالبی را قرار داده است .
در این تصویر یک محصول مدرن در دست هدیه آوران دوران هخامنشی قرار دارد و از عکس حکاکی های تخت جمشید استفاده شده است.


لینک دانلود فونت زرتشتی :
http://farshid-pdn.persiangig.com/FARSHID%20M-sh.%20parsi%20dabire%20novin.2_1C.ttf
فروهر با رنگ های سبز، سفید و قرمز که امروز در موزه لوور نگه داری می شود. این نشان می دهد سه رنگ سبز سفید قرمز از هزاران سال پیش نمادی از سرزمینی که امروز به نام ایران می شناسیم، بوده است.

گرچه برخی معتقدند شیر و خورشید ریشه ای مغولی دارد اما برگه ای از سده چهارم پیش از زایش مسیح (۲۴۰۰ سال پیش) شیر و خورشید را به طور واضح کنار هم نشان می دهد. در این برگه، خشایارشا یا اردشیر دوم در حال نیایش و ستایش اناهیتا که سوار بر شیر است، نشان داده می شود.

باید توجه داشت که شیر و خورشید به صورت رسمی در دوره ی صفویه وارد پرچم ایران شد و شیر در این زمان نمادی از امام علی (ع) بوده است که اشاره به «شیرخدا» دارد ... اطلاعات بیشتر...
اکنون که قالی های روزگار هخامنشی در «پازیرک» به دست آمده پیشگام بودن ایرانیان را در این صنعت به گونه ای کامل روشن می سازد.

شاید کمتر با تصویر بانوان در دوران هخامنشی روبرو شده باشیم. زیرا در تخت جمشید تصویری از بانوان حکاکی نشده است. اما مهر هایی بدست آمده که تصاویر بانوان بر روی آن حکاکی شده است. باید توجه داشت که بانوان در عصر هخامنشی به جایگاه هایی از قبیل ریاست و فرمانروایی ساتراپ ها (ایالات) می توانستند دست یابند.


زین پس به جای واژ ه های بیگانه ی
« خالص» بگوییم :«سره »، «ناب»
«استراتژیک» بگوییم :«راهبردی»
«وب سایت» بگوییم :«تار نما»
«علی الخصوص» بگوییم: «به ویژه»
«کابینت» بگوییم : «گنجه»
«کاندیدا» بگوییم : « نامزد»
«انتخابات» بگوییم :«گزیدمان »
«کاتالیزور» بگوییم : «کنشیار»
«منجم» بگوییم : «اختر شناس»
«کامپیوتر» بگوییم : «رایانه »
«مثلث» بگوییم : «سه گوش» ، «لچکی»
یقیناً : بی گمان
دریای خزر : دریای کاسپین ، دریای طبرستان ، دریای مازندران
شعر : چکامه
ملعون : گجسته – گجستک
منبع : یاری نامه ، بن مایه
مقدس : سِپند
به خدا گفتن اینا به فارسی کار سختی نیست .
ورق : برگه
پس از پیروزی در جنگ قادسیه و ورود عربها به مدائن (تیسفون) خبر رسید که مهران رازی در جلولاء (نزدیک حلوان) سپاهی گرد آوردهاست و بر حسب نامهٔ عمر به سعد بن ابی وقاص در تیسفون که بتازگی تسخیر شده بود اقامت گزید و برادر زادهٔ خود هاشم بن عتبه را با دوازده هزار نفر به جانب جلولا نزدیک (شهر باستانی حلوان) گسیل ساخت و پس از جنگ سختی که در آنحدود رخ داد، فتح تصیب لشکر عرب شد. جلولا و حلوان بدست اعراب افتاد و خزاین اطراف بیغما رفت.
سعد بن ابی وقاص در کوفه بنای عمارت عالی نهاد، و از آن مکان متصرفات آنحدود را اداره میکرد. در همین هنگام شکایات متوالی از «سعد» نزد عمر شد و بالاخره خلیفهٔ دوم امر داد قصر کوفه را ویران سازند و سعد را احضار کرده عمّار پسر یاسر را بجای او گماشت. عزل سعد بن وقاص یزدگرد را به این خیال انداخت که متصرفات از دست رفتهٔ خود را مجدداً بچنگ آورد، و همینطور سرداران عرب که همواره مایل بودند که اسلام راپیشرفت دهند خلیفه را اماده کردند
سرانجام برای مواجهه با خطری که ایران را تهدید می کرد پادشاه ایران یزدگرد سوم که از مدائن گریخته بود و در شهرهای غربی ایران آواره گشته بود تصمیم گرفت یک بار دیگر تمام قوای خود را تجهیز کند تا مگر اعراب را از مدائن و عراق براند و دست آنها را از تعرض ببلاد غربی کوتاه نماید. [۱] از طرفی دیگر پیروزی در این جنگ میتوانست راه ورود اعراب را به مناطق داخلی ایران هموار کرده و غنایم زیادی نصیب مسلمانان سازد. نهاوند شهر بزرگی است که در سمت جنوب شرقی استان همدان واقع است و بین این شهر تا همدان ۱۴ فرسخ راه است. امروزه این شهر میان چهار شهر بروجرد، همدان، اراک و کرمانشاه قرار دارد. یزدگرد در سال بیست ویکم هجری قمری گماشتگان خود را از ری به خراسان، گرگان، طبرستان، مرو، سیستان، کرمان و فارس فرستاده حکام را بجمع آوری لشکر تشویق و ترغیب نمود، و به قولی که خالی از اغراق نیست، قریب یکصد هزار نفر در نهاوند گرد آمدند. نقشه آن بود که حلوان و تیسفون را فتح کرده، کوفه و بصره را که مهمترین سنگرهای عرب در آنحدود بود تسخیر سازند.
گرد آمدن این سپاه انبوه در نهاوند البته بار دیگر برای اعراب کوفه خطر و تهدید بزرگی بود. بهمین جهت عمار بن یاسر که درین زمان بنا بر مشهور به جای سعد بن ابی وقاصامارت کوفه داشت نامه ای به خلیفه نوشت و او را از این ماجرا آگاه کرد و در دفع این خطر از او کمک خواست. خلیفه که ازین خبر سخت بوحشت افتاده بود یک لحظه اندیشید که بتن خود آهنگ عراق کند اما عاقبت از آن خیال بیرون رفت و نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی را که در آن زمان عهده دار خراج استان کشتگر[۲] (کسکر) بود به امارت لشکر نامزد کرد. فرمان هم داد که از شام و عمان و بصره و دیگر اقطار نیز قسمتی از سپاه مسلمین بوی بپیوندند. نعمان با این لشکر از کوفه بیرون آمد و در جایی نزدیک نهاوند اردو زد. چند روزی دو لشکر مقابل یکدیگر بودند و جنگ و تلاقی روی نمیداد. آخر اعراب به دروغ آوازه در افکندند که خلیفه مرده است و آنها قصد بازگشت دارند. باین حیله ایرانیان را از سنگر بیرون کشیدند و در صحرا با آنها دست بجنگ زدند. جنگی که روی داد سخت و خونین بود و سه روز طول کشید. نعمان در جنگ کشته شد. ایرانیان شکست خوردند و بسیاری فرار کردند. اهل نهاوند حصاری گشتند اما عاقبت به صلح راضی شدند. [۳] غنائم بیشماری بدست عرب افتاد واز آنجمله است دو صندوق بزرگ پر از مروارید (لؤلؤ) و زبرجد و یاقوت که شخصی در مقابل طلبیدن امان آنرا به اعراب نشان داد. پس از نهاوند همدان بدست عرب افتاد.
جنگ نهاوند امید یزدگرد سوم را مبدل به یأس کرد، ولی این پادشاه ساسانی دست از مطالبه تاجوتخت خود برنداشت و تازنده بود، کوشش نمود تا شاید کاری از پیش ببرد، پس از اینکه خبر «جنگ نهاوند» به او رسید، از ری به اصفهان و از آنجا به کرمان رفت، ودر آخر در مرو اقامت گزید، و از دولتهای همجوار کمک خواست. ماهوی حکمران ایرانی مرو با نیرنگ قراولان او را نابود ساخت و قصد کشتن یزدگرد را داشت. یزدگرد چاره جز ترک آنحدود ندید ودر همان نزدیکی، بقولی بدست آسیابانی که طمع در جامهٔ زرین وفاخر او نمود، کشته شد. خانوادهٔ یزدگرد پس از مرگ او به چین پناهنده شدند.
پس از اینکه ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین، به جنگهای ارتداد پایان داد. در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور رفتن به عراق ساخت. در آن اوقات المثنی بن حارثه الشیبانی به اجازهٔ خلیفه در آن حدود بود، به خالد پیوست. چون این اخبار به «هرمز» مرزبانِ ایرانی آن اطراف رسید، وقایع را به دربار اطلاع داده، در مقابل دشمن شتافت. در حفیر که یکی از مناطق مهم سرحدی ایران نزدیک خلیج فارس بود، جنگی واقع شد که معروف به جنگ زنجیر است. «هرمز» در مبارزه با خالد پسر ولید کشته شد و بر لشکر او شکست وارد آمد.
پس از آن در الیس واقع در ساحل رود فرات، جنگی بنام جنگ الیس رخ داد. چون فتح نصیب خالد شد، خالد متوجه حیره گشت. مرزبان آنحدود، آزادبه بدون اینکه اقدام بجنگ کند، در مقابل لشکر عرب فرار اختیار کرد. و پیروزی از آن لشکر خالد شد. در جنگ انبار نیز شیرزاد فرماندهٔ ایرانی شهر مجبور به صلح شد.
سال بعد در سال ۶۳۴ میلادی، ابوبکر، خالد را با نصف لشکرش مأمور شام ساخت و نصف دیگر لشکر در عراق تحت فرماندهی المثنی بن حارثه الشیبانی باقی ماند. ابوبکرهم در همین سال فوت کرد و عمر برجایش نشست.
عمر مجدداً المثنی بن حارثه الشیبانی را که که موقع بیماری ابوبکر به مدینه آمده بود، با ابوعبید مسعود ثقفی و گروهی دیگر به عراق باز فرستاد. المثنی به حیره آمد و پس از یک ماه ابوعبید مسعود ثقفی نیز به او پیوست.
تهدید ایران از طرف اعراب باعث شد که دربار ایران رستم فرخزاد حاکم خراسان را خواسته، اختیارات تامه به او برای مقابله با حملات بدهد. رستم فرخزاد، کشاورزان فرات را بر علیه اعراب بشورانید و در جنگی معروف به جنگ پل در ساحل فرات لشکر اعراب شکست فاحشی خورد و ابوعبید مسعود ثقفی زیر پای فیل لگدمال شد و المثنی بن حارثه الشیبانی مجروح گردید و با زحمت زیاد لشکر اعراب توانست با دادن چهار هزار نفر تلفات عقبنشینی نماید. بهمن جادویه عزم تعقیب آنان را داشت ولی اوضاع در ایران طوری بود که بهمن مجبور گردید از آن خیال منصرف شود. [۲]
در چهاردهمین سال هجری قمری برابر با ۶۳۵ میلادی یزدگرد سوم شهریار ایران، سرداری لشکر را به رستم فرخزادواگذاشت. رستم در این وقت نایبالسطنه حقیقی ایران محسوب میگشت، مردی مدیر و با تدبیر و سرداری دلیر بود. او کاملاً از خطر عظیمی که در نتیجه حمله اعراب به کشور ایران روی آورده بود، اطلاع داشت پس فرماندهی کل نیروی لشکری را به عهده گرفت و در دفع دشمن جدید کوششی دلیرانه کرد، سپاهی بزرگ در پیرامون پایتخت حاضر شد اما خلیفه عمر دست پیش انداخت. [۳]
در همان احوال المثنی بن حارثه الشیبانی سردار عرب بواسطهٔ زخمی که در جنگ پل برداشته بود، درگذشت. از سوی خلیفه عمر بن خطاب، سعد پسر ابی وقاص به جانب عراق مأموریت یافت و با زحمت زیاد سی هزار لشکر در سواد (عراق) گرد آورد. سعد پسر ابی وقاص در قادسیه خیمه افراشت و رستم فرخزاد از فرات عبور کرده، داخل سواد شده، مقابل لشکر عرب صفآرائی نمود. جنگ قادسیه که مانند نبرد ایسوس در شمار جنگهای قطعی دنیا بشمار میآید، این هنگام رخ داد. این جنگ در چهار روز متوالی دوام داشت. در آن روز به علت بیماری تب سعد پسر ابی وقاص قادر بر جنگ نبود و خالد بن عرفطه را مأمور این کار ساخت.
از جمله غنائمی که بدست اعراب افتاد، درفش معروف کاویانی بود. ایرانیان این درفش مقدس را تنها در جنگهای بزرگ و در روزهای سخت بیرون میآوردند. در قادسیه آن را بر پشت پیل سفید کوه پیکری برافراشته بودند و سرانجام به دست اعراب افتاد. از افتادن این درفش که هماره نشانهٔ پیروزیهای ایران و گویای سرافرازیهای جنگاوران آن در پهنهٔ کارزار بود، پشت رزمآوران شکست. این درفش را از قادسیه به نزد عمر فرستادن، خلیفه امر کرد تا گوهرهای آن را برداشتند و پوست چرمین آن را سوزاندند. [۶]
پس از جنگ قادسیه، ساحل یسار فرات بکلی بدست اعراب افتاد. دربار ایران قصد تغییر پایتخت تیسفون را نمود ولی اقامت در استخر (شهر) یا شهر دور دست دیگری را صلاح ندانستند، وبیم آن میرفت که تغییر پایتخت دلالت برضعف دولت ساسانی نماید و برجسارت اعراب بیفزاید. عجب اینجاست که در مدت یکسال ونیم پس از جنگ قادسیه که اعراب در جای دیگر اشتغال داشتند، یزدگرد سوم اقدامات جدی برعلیه آنان نکرد. [۷] حقیقت مسئله این است که یزدگرد بیتجربه بود. به روایت دینوری به هنگام بر تخت نشستن پانزده سال و به روایت طبری بیش از بیست ویک سال نداشت. حوادث بعد نیز چنان به سرعت روی داد که مقابله با آن برای پادشاه بیتجربهای مثل یزدگرد ممکن نشد. پس از شکست ایران در قادسیه سعد بن ابی وقاص، تیسفون پایتخت ایران را هدف بعدی قرار داد. [۸]
محمد حسین فرح بخش کارگردان فیلم ((خصوصی )) که اکران این فیلم بدلایلی از سوی ارشاد ممنوع شد


من به شخصه این فیلم را دیدم
نقد این فیلم باشد برای وقتی دیگر اما نکته اینجاست که:
شاید خیلی ها ندانندمحمد حسین فرح بخش فیلمی در کارنامه کاریش با عنوان(( عطش)) محصول 1381 دارد
تهیه کننده:عبدالله علیخانی
نویسنده:پیمان معادی
بازیگران:بهرام رادان- فریبرز عربنیا و شبنم قلی خانی داستان این فیلم حول شخصیتهای خلافکار با نامهای :اشکان-کوروش-منوچهر-نادر و سودابه است
خلاصه فیلم:
نادر پس از پنج سال از زندان آزاد مي شود و همسرش سودابه كسي است كه به استقبال او مي آيد. يكي از دوستان قديمي نادر به او پيشنهاد سرقت از يك جواهرفروشي را مي دهد و تأكيد مي كند اين كار بايد انجام شود چون جواهرفروشي متعلق به سعيد زبل است؛ همان كسي كه باعث زنداني شدن نادر شده. نادر پيشنهاد را مي پذيرد و براي تشكيل گروه سراغ اشكان مي رود. اشكان پسري آس و پاس است كه براي خريد خانه و ازدواج نياز به پول دارد و نهايتاً راضي به اين كار مي شود. نفر بعدي گروه، كوروش دوست اشكان است كه در زمينه كارهاي الكترونيكي تخصص دارد. آنها براي طرح ريزي نقشه به بررسي محل جواهرفروشي مي پردازند. جواهرفروشي زير هتل بزرگ تهران قرار دارد. آنها با ترفندي در هتل آتش سوزي ايجاد مي كنند و بعد به اتاقي مي روند كه به جواهرفروشي راه دارد. آنها با استفاده از اغتشاش به وجود آمده، نقشه سرقت را با موفقيت انجام مي دهند. پس از گريز از محل سرقت، اشكان وانمود مي كند حالش بد است تا نادر براي تهيه اسپري آسم به داروخانه برود. اشكان و كوروش، نادر را جا مي گذارند و با ساك طلا و پول مي گريزند. بعد اشكان با كوروش هم درگير مي شود، او را با دستبند به فرمان اتومبيل مي بندد و با ساك پول به سراغ همسرش مي رود. نادر و كوروش كه هر دو به دنبال اشكان مي گردند، همديگر را مي بينند. بعد نادر را هم پيدا مي كنند و همه با هم درگير مي شوند. طي درگيري نادر در حالي كه گمان مي كند اشكان مرده به سراغ كوروش مي رود. كوروش نيز در حال فرار با ساك پول از ساختمان پرت مي شود و مي ميرد. نادر با همسرش در ايستگاه راه آهن قرار گذاشته، اما در لحظه آخر با شليك گلوله توسط دست نشانده همان دوست قديمي كه پيشنهاد اين سرقت را به او كرده، كشته مي شود. در واقع اشكان هنوز زنده است و او نادر را لو داده، اما در لحظه آخر كه اشكان لبخند پيروزي مي زند توسط همان مرد كشته مي شود و پول ها به رئيس باند، دوست قديمي نادر، مي رسد.
نگاهی ساده به اسامی انتخاب شده از سوی نویسنده وکارگردان این اثر سینمایی به ما میفهماند تمام این نامهای شخصیتها ی منفی از اسامی مورد احترام ایرانی و از اسامی ایران باستان ومورد احترام پارسی زبانان استچه دلیلی داشته که از اسم کوروش پدر ایران برای شخصیت منفی داستان استفاده کنند؟؟
ما که برای اعتراض به اجنبیهای خارجی واستفاده از اسم خلیج فارس گلویمان را میدرانیم آیا به استفاده عمدی از اسامی مورد احترام ایران باستانمان برای شخصیتهای منفی یک فیلم کهدر داخل وطنمان ایران و با بودجه دولت خودمان و توسط اجنبیهای داخلی ساخته میشود واکنشی به کارگردان و نویسندگان فیلم عطش نشان داده ایم؟؟؟

تا بدانند ما نسبت به اسامی ایرانیمان احترام قائلیم و بی احترامی به شخصیتهای تاریخیمان از سوی برخی کارگردانان وطنیرا بر نمیتابیم